عکسی از پدر آسمانی ام

جمعه این هفته از توی آلبوم قدیمی عمو سیدولی الله که خود از جانبازان و از پیران دلاورمرد دفاع مقدس هست، یک عکس جدید از پدرم بعد از سی سال پیدا کردم که خیلی خوشحالم. این عکس متعلق به شهید سید علی اکبر سید حسین پور می باشد که در سال ۶۰ در منطقه اسلام آباد غرب کرمانشاه گرفته شده. امیدوارم که به برکت این شهداء بزرگوار، سایه شهادت همیشه بر سر ما باشد.

درادامه مطلب عکسهایی از پدرشهیدم وعمو سیدولی الله قراردادم ...


بقیه در ادامه مطلب ...

دهستای عزیزک (عزیزمحله)

سلام امروز با حسن تیموریان تصمیم گرفتم به دهستای پدری مون " عزیزک " یا عزیزمحله برای ماهیگیری بریم. که متاسفانه با صحنه بدی روبرو شدیم ...


بقیه در ادامه مطلب ...

دو لقمه نان گرم ...

با خواهرم داشتم نقاشی می کشیدم که سر مدادرنگی قرمز دعوامون شده بود،

 دعوای مداد و پاکن  زنگ خونه به صدا در اومد، با شیطنت و بازیگوشی دویدم، درب خونه رو که باز کردم دیدم بابامه، مرد خونه،

 دو تا نان سنگک و یه مقدار پنیر تبریزی توی دستش، بچه بودم و سلام کردن بلد نبودم، برا اینکه یادم بده زودی بغلم گرفت و با چه ذوق و شوقی سلامم کرد، منو خیلی دوست داشت، آخه من هم اسم و همنام داداش جَوون مرگش بودم. از اینکه صدام می زد و با هام بازی میکرد لذت می برد. مادر تازه از خونه خاله مریم که مریض شده بود، اومده بود. تا توی دست بابا نون گرم دید خوشحال شد. آخه از بس بابا تا دیر وقت برا مردم خونه می ساخت و دیر می اومد، کمتر توی دستش نون گرم می دیدیم.

 صدای آقاسیدمحمد، موءذن، پیرمرد همسایه، به اذان مغرب بلند شد، بابا وضوء گرفت و سر سجاده مادر هم پشت سرش به نماز ایستاد. ما هم با جانماز و تسبیح و مهرشون بازی می کردیم.

و گاهی هم ما ادا شونو در می آوردیم.

نماز که تمام شد، دور هم دو قلمه نان و پنیری خوردیم و با چه لذتی هم خوردیم.

 این داستان ادامه دارد ...

اولین دیدار مجمع فرهنگی شاهد بابل با خانواده شهداء

 اولین دیدار مجمع فرهنگی شاهد بابل با خانواده شهداء با حضور رئیس بنیاد شهید و ایثارگران شهرستان بابل در منزل شهید سیدعلی اکبر سیدحسین پور برگزار شد ...


بقیه در ادامه مطلب ...

جشن پدران آسمانی / 16 خرداد 91

دومین جشن پدران آسمانی در سالروز میلاد مولی الموحدین، امیرالمومنین، علی علیه السلام ، شانزدهم خرداد ۹۱ ، در سالن آمفی تاتر شهید شجاعیان دانشگاه علوم پزشکی بابل با حضور خانواده های معظم و معزز شهیدان و مسئولین استانی و شهری برگزار شد...


بقیه در ادامه مطلب ...

یادت هست ؟ یادم هست . روزت مبارک.

 همان که الان شکسته شد، گاهی زود نفسش می گیرد، فرشته ایی که گوشه ایی از پر هایش ریخت، کمی بی بال و پر شده است، پرواز چه کار سختی ست ...

ادامه نوشته

گمنام گمنام، دور از هر هویت ...

بابا چه سخت جون داد ...

راحت نوشتیم بابا نان داد، بی آنکه بدانیم بابا چه سخت برای نان همه جوانیش را داد. برای شادی روح همه باباهای دنیا که دیگه هیچوقت پیش ما نیستند یه دسته گل به زیبایی حمد و سوره بفرست. پیشاپیش روز اسطوره های زندگیمون مبارک.

فرزند شهید: سیده خدیجه سیدحسین پور